اى لب تو نگين خاتم عشق تو ز عشاق فارغ و شب و روز سرنگون شد اساس محكم عقل نتوان خورد بي تو آبى خوش تا ابد ختم كرد چهره ى تو سرنگون شد اساس محكم عقل در صف دلبران به سرتيزى جان من چون به عشق تو زنده است سرنگون شد اساس محكم عقل نتواند نمود صد دم صور پادشاهان كون دربانند سرنگون شد اساس محكم عقل صد هزاران هزار قرن گذشت در دو عالم نشد مسلم كس سرنگون شد اساس محكم عقل سرنگون شد اساس محكم عقل جان آن را كه زخم عشق رسيد سرنگون شد اساس محكم عقل
دل عطار چون گل نوروزدل عطار چون گل نوروز
روى تو آفتاب عالم عشق كار عشاق بي تو ماتم عشق سرنگون شد اساس محكم عقل كه حرام است بي تو جز غم عشق سلطنت در جهان خرم عشق سرنگون شد اساس محكم عقل سر هر مژه ى تو رستم عشق نيست ممكن گرفتنم كم عشق سرنگون شد اساس محكم عقل رستخيزى چنان كه يك دم عشق در سراپرده ى معظم عشق سرنگون شد اساس محكم عقل كس نيامد هنوز محرم عشق آنچه هر دم شود مسلم عشق سرنگون شد اساس محكم عقل در كمال اساس محكم عشق خستگى بيش شد ز مرهم عشق سرنگون شد اساس محكم عقل
لطفا منتظر باشید ...
