غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • مركب لنگ است و راه دور است
    اين راه پريدنم خيال است
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    صد قرن چو باد اگر بپويم
    با اين همه گر دمى برآرم
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    دانى تو كه سر كافرى چيست
    بى او نفسى مزن كه ناگاه
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    بگذر ز رجا و خوف كين جا
    جايى است كه صد جهان اگر نيست
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    مردى كه بدين صفت رسيده است
    همچون دريا بود كه پيوست
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    يك ذره گى فريد اينجا
    اين حرف ز بى نهايتى رفت



  • دل را چكنم كه ناصبور است
    وين شيوه گرفتنم غرور است
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    هم باد بود كه يار دور است
    بى او همه فسق يا فجور است
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    آن دم كه همى نه در حضور است
    تيغت زند او كه بس غيور است
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    چه جاى خيال نار و نور است
    ور هست نه ماتم و نه سور است
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    دايم هم ازين صفت نفور است
    لب خشك بماند از قصور است
    اين حرف ز بى نهايتى رفت
    چون زين بگذشت زرق و زور است
    بالاى هزار خلد و حور است
    اين حرف ز بى نهايتى رفت



/ 896