غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • شب را ز تيغ صبحدم خون است عمدا ريخته
    لالاى شب در هر قدم لل بر آورده بهم
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    خورشيد زركش تافته زربفت عيسى بافته
    مطرب ز ديوان فرح پروانه را آورده صح
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    موسى كف عيسى زبان فرعونيى كرده روان
    ساقى به گردش سر گران زرين نطاقى بر ميان
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    ما كرده از مستى همى بر جام ساقى جان فدى
    از تائبى سر تافته صد توبه برهم بافته
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    آنجا كه قومى همنفس مى مي دهند از پيش و پس
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون

    جان غرقه ى سوداى دل تن نيز ناپرواى دلجان غرقه ى سوداى دل تن نيز ناپرواى دل

  • اينك ببين خون شفق در طشت مينا ريخته
    وز يك نسيم صبحدم للى لالا ريخته
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    زنار زرين يافته زر بر مسيحا ريخته
    ساقى شراب اندر قدح از حوض حورا ريخته
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    زنار زلفش هر زمان صد خون ترسا ريخته
    وز شرم او از كهكشان جوجو چو جوزا ريخته
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    وز ديده تا تحت الرى عقد ريا ريخته
    چون بوى زلفش يافته مى بر مصلا ريخته
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون
    درياى دل يك قطره خون يك قطره دريا ريخته
    طاوس جان ها چون مگس بال و پر آنجا ريخته
    چون قطره دريا كش زبون اشك وى از دريا فزون

    عطار از درياى دل صد گنج پيدا ريختهعطار از درياى دل صد گنج پيدا ريخته

/ 896