غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • خويش را چند ز انديشه به سر گردانم
    دل من سوخته ى حيرت گوناگون است
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم
    چون درين راه به يك موى خطر نيست مرا
    مى نيايد ز جهان هم نفسى در نظرم
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم
    چون ز دلتنگى و غم در جگرم آب نماند
    نيست در مذهب من هيچ به از تنهايى
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم
    آرى اى دوست بجز دانه ى خود نتوان خورد
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم

    تا کى از غصه و غم غصه و غم اى عطارتا کى از غصه و غم غصه و غم اى عطار

  • وز تحير دل خود زير و زبر گردانم
    تا كى از فكرت خود سوخته تر گردانم
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم
    پس چرا خاطر خود گرد خطر گردانم
    گرچه بسيار ز هر سوى نظر گردانم
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم
    چند بر چهره ز غم خون جگر گردانم
    گر بسى بنگرم و مسله برگردانم
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم
    از دو چشم آب برو ريزم و تر گردانم
    خويش را في المل ار مرغ بپر گردانم
    نان خشكم بود و گر به تكلف بزيم

    سر فرو پوش که سرگشته و سرگردانمسر فرو پوش که سرگشته و سرگردانم

/ 896