غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • دل ندارم صبر بى دل چون كنم
    در بيابانى كه پايان كس نديد
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    همرهان رفتند و من بى روى و راه
    همچو مرغ نيم بسمل بال و پر
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    بر اميد قطره اى آب حيات
    چون دلم خون گشت و جان بر لب رسيد
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    هر كسى گويد كه اين دردت ز چيست
    مبتلا شد دل به جهل نفس شوم
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    نفس گرگ بد رگ است و سگ پرست
    ناقصى كو در دم خر مي زيد
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    چون ز غفلت درد من از حد گذشت
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است



  • صبر و دل در عشق حاصل چون كنم
    كاروان بگذشت منزل چون كنم
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    دست بر سر پاى در گل چون كنم
    مي زنم تا خويش بسمل چون كنم
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    نوش كردن زهر قاتل چون كنم
    چاره جان داروى دل چون كنم
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    پيش دارم كار مشكل چون كنم
    با بلاى نفس جاهل چون كنم
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    همچو روح القدس عاقل چون كنم
    از دم عيسيش كامل چون كنم
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است
    از مى معنيش مقبل چون كنم
    داروى عطار غافل چون كنم
    مدبرى كز جرعه دردى خوش است



/ 896