غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن را كه نيست در دل ازين سر سكينه اي




  • آن را كه نيست در دل ازين سر سكينه اى
    خواهى كه از قرينه بدانى كه عشق چيست
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    در دار ملك عشق خليفه كسى بود
    مرغى است جان عاشق و چندانش حوصله
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    شه بيت سر عشق كه مطلوب جمله اوست
    عمرى ز عرش و فرش طلب كردى اين حدي
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    در عشق اگر سكينه پديد آيدت نكوست
    طوفان عشق چون ز پس و پيش در رسد
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    اى ساقى امشب از سر اين جمع برمخيز
    چندان شراب ده تو كه با منكر و مقر
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    عطار در بقاى حق و در فناى خود
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر



  • نبود كم از كم و بود از كم كمينه اى
    ناخورده مى ز عشق ندانى قرينه اى
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    كو را بود ز در حقيقت خزينه اى
    كز هر دو كون لايق او نيست چينه اى
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    بيتى است بس عجب مطلب از سفينه اى
    چل روز نيز واطلب از قعر سينه اى
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    ليكن به زهد هيچ نيرزد سكينه اى
    جز در درون سينه نيابى سفينه اى
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    هر لحظه پر كن از مى دوشين قنينه اى
    در سينه اى نه مهر بماند نه كينه اى
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر
    در پاى زاهدى شكند آبگينه اى
    چون بوسعيدمهنه نيابى مهينه اى
    بشكن پياله بر در زهاد تا مگر



/ 896