غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • گفتم اندر محنت و خوارى مرا
    بعد از آن معلوم من شد كان حدي
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    از مى عشقت چنان مستم كه نيست
    گر به غارت مي برى دل باك نيست
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    از تو نتوانم كه فرياد آورم
    گر بنالم زير بار عشق تو
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    گر زمن بيزار گردد هرچه هست
    از من بيچاره بيزارى مكن
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    گفته بودى كاخرت يارى دهم
    پرده بردار و دل من شاد كن
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    چبود از بهر سگان كوى خويش
    مدتى خون خوردم و راهم نبود
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    مانع خود هم منم در راه خويش
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى



  • چون ببينى نيز نگذارى مرا
    دست ندهد جز به دشوارى مرا
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    تا قيامت روى هشيارى مرا
    دل تو را باد و جگرخوارى مرا
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    زآنكه در فرياد مي نارى مرا
    بار بفزايى به سر بارى مرا
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    نيست از تو روى بيزارى مرا
    چون همى بينى بدين زارى مرا
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    چون بمردم كى دهى يارى مرا
    در غم خود تا به كى دارى مرا
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    خاك كوى خويش انگارى مرا
    نيست استعداد بيزارى مرا
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى
    گر نبودى از تو دلدارى مرا
    تا كى از عطار و عطارى مرا
    نى غلط گفتم كه دل خاكى شدى



/ 896