غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • ما به عهد حسن تو ترك دل و جان گفته ايم
    ياد زلفت كرده ايم و نام زلفت برده ايم
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    تا تو جان از بس لطيفى در نيابد كس تو را
    همچو من در عشقت اى جان ترك جان ها گفته اند
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    درد عشقت را چو درمانى نمي ديديم ما
    وصل و هجران با تو و از تو خيال عشق توست
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    چون سر و سامان حجاب راهت آمد در رهت
    با خيالت چون يكى محرم نمي ديديم ما
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    مرد وصلت نيست كس بشنو درين معنى كه ما
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر

    گرچه عطاريم ما کاسرار راه عشق توگرچه عطاريم ما کاسرار راه عشق تو

  • با رخ و زلف تو شرح كفر و ايمان گفته ايم
    هم پريشان گشته ايم و هم پريشان گفته ايم
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    ما تو را از استعارت در سخن جان گفته ايم
    تا به جانبازان عالم وصف جانان گفته ايم
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    درد را تسكين دل را عين درمان گفته ايم
    قرب و بعد خويشتن را وصل و هجران گفته ايم
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    از سر سر رفته ايم و ترك سامان گفته ايم
    داستان عشق خود را تا به پايان گفته ايم
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر
    گه گدا را خوانده ايم و گاه سلطان گفته ايم
    بس دليل آورده ايم و چند برهان گفته ايم
    خويشتن را در ميان قبض و بسط و صحو سكر

    گاه پيدا کرده ايم و گاه پنهان گفته ايمگاه پيدا کرده ايم و گاه پنهان گفته ايم

/ 896