غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تورا گر نيست با من هيچ كاري




  • تورا گر نيست با من هيچ كارى
    منت پيوسته خواهم بود غمخوار
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    ز حل و عقد عشق ملك رويت
    بر اميد رخ چون آفتابت
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    دلم را تا تو خواهى بود باقى
    دلا گر سر عشقت اختيار است
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    اگر خود را سر مويى شمارى
    اگر خود را ز فرعونى ندانى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    جهان پر آفتاب است و تو سايه
    كه اگر در آفتاب آيى تو يكدم
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    چه گردى گرد اين درياى اعظم
    اگر موجى ازين دريا برآيد
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    ز دريا چند گويى چون نديدى
    تو معذورى كه پشمين ديده اى شير
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    اگر روزى ببينى جنگ شيران
    برو چندين چه گردى گرد اين راه
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    به چشم خود برو پيرى طلب كن
    چو نتوانى كه سلطان باشى اى دوست
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    به هر نوعى كه باشى آن او باش
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت



  • مرا با تو بسى كار است بارى
    توم گرچه نباشى غمگسارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    ندارم حاصلى جز انتظارى
    چو سايه مي گذارم روزگارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    نخواهد بود يك ساعت قرارى
    شوى در راه او بى اختيارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    سر مويى نيايى در شمارى
    ز فرعونى تمامت خاكسارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    نيابى جز فنا اينجا حصارى
    برآرد از تو آن يك دم دمارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    كه جايى غرقه گردى زار زارى
    نماند صورت و صورت نگارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    ازين دريا بجز پر خون كنارى
    نديدى هيچ شير مرغزارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    ز فاى فخر سازى عين عارى
    كه چشمت كور گردد از غبارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    كه تو ننگى شوى بى نامدارى
    ز خدمتكار سلطان باش بارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت
    به سگبانى او بر ساز كارى
    چو بودى آن او چه گل چه خارى
    اگر نرسد تو را تخت و وزارت



/ 896