غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • قصه ى عشق تو از بر چون كنم
    جان ندارم بار جانان چون كشم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    حلقه ى زلف توام چون بند كرد
    چون تو خورشيدى و من چون سايه ام
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    گفته اى تو پاى سر كن در رهم
    گفته بودى عزم من كن مردوار
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    عزم كردم وصل تو جانم بسوخت
    چون ندارد ذره اى وصل تو روى
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    كشتى عمرم به غرقاب اوفتاد
    چشم بگشادم كه بينم روى تو
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    لب گشادم تا كنم وصف تو شرح
    گفته اى بردوز چشم و لب ببند
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    روح مي خواهى براى يك شكر
    گفته ام صد باره ترك روح خويش
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    هرگز از عطار حرفى نشنوى
    چون به يك دستم همى دارى نگاه



  • وصل را از وعده باور چون كنم
    دل ندارم قصد دلبر چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    مانده ام چون حلقه بر در چون كنم
    خويش را با تو برابر چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    مى ندانم پاى از سر چون كنم
    برده ام صد بار كيفر چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    مانده ام بى عزم مضطر چون كنم
    وصل روى تو ميسر چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    مفلسم از صبر لنگر چون كنم
    گشت چشمم غرق گوهر چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    نيست آن كار سخنور چون كنم
    چون نه خشكم ماند و نه تر چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    آن عوض با اين محقر چون كنم
    چون تو هستى روح پرور چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه
    مي زيم از دست ديگر چون كنم
    قصه اى با تو مقرر چون كنم
    چون به يك دستم همى دارى نگاه



/ 896