غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • چون قصه ى زلف تو دراز است چگويم
    اين است حقيقت كه ز وصل تو نشان نيست
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    خورشيد كه او چشم و چراغ است جهان را
    چون شمع سحرگاه دل سوخته هر شب
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    تا دست به زلف تو رسد در همه عمرم
    گر كرد مرا زلف تو با خاك برابر
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    المنه لله كه دلم گرچه ربودى
    گفتى كه بگو تا چه كشيدى تو ز نازم
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    گر بر همه باز است در وصل تو جانا
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى

    عطار درين کوى اگر نيک و اگر بدعطار درين کوى اگر نيک و اگر بد

  • چون شيوه ى چشمت همه ناز است چگويم
    هر قصه كه اين نيست مجاز است چگويم
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    از شوق رخت در تك و تاز است چگويم
    بى روى تو در سوز و گداز است چگويم
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    چون زلف توام كار دراز است چگويم
    لعل لب تو بنده نواز است چگويم
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    از زلف تو در پرده ى راز است چگويم
    كار من دلخسته نياز است چگويم
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى
    گفتى كه درم بر همه باز است چگويم
    چون بر من سرگشته فراز است چگويم
    گفتم كه در بسته مرا چند نمايى

    پروانه ى آن شمع طراز است چگويمپروانه ى آن شمع طراز است چگويم

/ 896