غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • در خطت تا دل به جان در بسته ام
    در تماشاى خط سرسبز تو
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    نى كه از خطت زبانم شد ز كار
    تو چنين پسته دهان و من ز شوق
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    آشكارا خون دل بگشاده ام
    پر گره دانست زلف تو كه من
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    چون جهان آراى ديدم روى تو
    نيست در كار توام دلبستگى
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    گفته اى در بند با من تا به جان
    گفته اى در بند با من تا به جان
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    تا بلاى ناگهان ديدم ز هجر
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون

    هم دل از عطار فارغ کرده امهم دل از عطار فارغ کرده ام

  • چون قلم زان خط ميان در بسته ام
    چشم بگشاده فغان در بسته ام
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    زان چنين دايم زبان در بسته ام
    گرچه مي سوزم دهان در بسته ام
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    تا به زلفت دل نهان در بسته ام
    دل به زلفت هر زمان در بسته ام
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    چشم از روى جهان در بسته ام
    زانكه در كار تو جان در بسته ام
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    اين چه باشد بيش از آن در بسته ام
    اين چه باشد بيش از آن در بسته ام
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون
    نگسلم از تو چنان در بسته ام
    رخت رحلت ناگهان در بسته ام
    گر بسوزد همچو خاكستر دو كون

    هم در سود و زيان در بسته امهم در سود و زيان در بسته ام

/ 896