غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • نقد قدم از مخزن اسرار برآمد چون گنج عيان شد
    در كسوت ابريشم و پشم آمد و پنبه تا خلق بپوشند
    از بهر خود ايوان و سرا خواست كه سازد قصرى ز بشر ساخت
    در موسم نيسان ز سما شد سوى دريا در كسوت قطره
    در شكل بتان خواست كه خود را بپرستد خود را بپرستد
    از بهر خود ايوان و سرا خواست كه سازد قصرى ز بشر ساخت
    از بهر خود ايوان و سرا خواست كه سازد قصرى ز بشر ساخت
    خود بر تن خود نيش جفا زد ز سر قهر خود مرهم خود گشت
    از بهر خود ايوان و سرا خواست كه سازد قصرى ز بشر ساخت

    اشعار مپندار اگر چشم سرت هست، رازى است نهفتهاشعار مپندار اگر چشم سرت هست، رازى است نهفته

  • خود بود كه خود بر سر بازار برآمد بر خود نگران شد
    خود بر صف جبه و دستار برآمد لبس همه سان شد
    از بهر خود ايوان و سرا خواست كه سازد قصرى ز بشر ساخت
    در بحر به شكل در شهوار برآمد
    خود گشت بت و خود به پرستار برآمد خود عين بتان شد
    از بهر خود ايوان و سرا خواست كه سازد قصرى ز بشر ساخت
    در صورت سقف و در و ديوار برآمد خود خانه و مان شد
    خود بر صفت مردم بيمار برآمد خود فاتحه خوان شد
    از بهر خود ايوان و سرا خواست كه سازد قصرى ز بشر ساخت

    آنچه به زبان از دل عطار برآمد، اين بود که آن شدآنچه به زبان از دل عطار برآمد، اين بود که آن شد

/ 896