غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • چو در غم تو جز جان چيزى دگرم نبود
    پروانه تو گشتم تا بر تو سرافشانم
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    پيش نظرم عالم چون روز قيامت باد
    گفتم خبرى گويم با تو ز دل زارم
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    گفتم كه ز تيرت تيز از چشم تو بگريزم
    در عشق تو صد همدم تيمار برم بايد
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    گفتى كه به زر گردد كار تو چو آب زر
    تو چاره كارم كن تا از رخ همچون زر
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    عطار ستمكش را دل بود به تو رهبر
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو



  • پيش تو كشم كز تو غمخوارترم نبود
    خود چون رخ تو بينم پرواى سرم نبود
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    آن روز كه بر راهت دايم نظرم نبود
    اما چو تو را بينم از خود خبرم نبود
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    چون تير بپيوندد كنج گذرم نبود
    تنها چكنم چون كس تيمار برم نبود
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    جانى بكنم آخر گر آن قدرم نبود
    تدبير كنم وجهى گر هيچ زرم نبود
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو
    هر دم ز پى بوسى جانى دگرم نبود
    دردا كه چو دل خون شد كس راهبرم نبود
    بوسى ندهى جانا تا جان نستانى تو



/ 896