غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • چو از جيبش مه تابان برآيد
    بسى گل ديده ام اما ز رويش
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    اگر انديشه ى يك روزه ى او
    بدو گفتم كه اى گلچهره مگذار
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    مرا گفتا كه خوش باشد كه سبزه
    خط سبزم به چستى سرخييى جست
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    خطم گر مي نخواهى نيز مگرى
    جهان سوزا ز پرده گر برآيى
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    فرو شد روز من يك شب برم آى
    مرا با شير شد مهر تو در دل
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    ز من جان خواستى و نيست دشوار
    زهى زلفت گرفته گرد عالم
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    چو زلف كافرت در كار آيد
    دلم در چاه زندان فراق است
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    اگر عطار بويى يابد از تو
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز



  • خروش از گنبد گردان برآيد
    به وقت شرم صد چندان برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    بگويم با تو صد ديوان برآيد
    كه از گلنار تو ريحان برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    ز گرد چشمه ى حيوان برآيد
    سزد گر از گل خندان برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    كه بى شك سبزه از باران برآيد
    دمار از خلق سرگردان برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    كه تا كار من حيران برآيد
    عجب نبود اگر با جان برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    بده يك بوسه تا آسان برآيد
    ز بيم زلف مه پنهان برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    بسا ممن كه از ايمان برآيد
    ندانم تا كى از زندان برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز
    كه تا زين چاه بي پايان برآيد
    دلش زين وادى هجران برآيد
    ز يك موى سر زلفت رسن ساز



/ 896