ما ره ز قبله سوى خرابات مي كنيم گاهى ز درد درد هياهوى مي زنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را چون يك نفس به صومعه هشيار نيستيم پيرا بيا ببين كه جوانان رند را سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را طاماتيان ز دردى ما توبه مي كنند نه لاف پاك بازى و مردمى همى زنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را ما را كجاست كشف و كرامات كين همه دردى كشيم و تا به نباشيم مرد دين سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را گو بد كنيد در حق ما خلق زانكه ما اى ساقى اهل درد درين حلقه حاضرند سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را ما شب روان باديه ى كعبه ى دليم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را
در کسب علم و عقل چو عطار اين زمان در کسب علم و عقل چو عطار اين زمان
پس در قمارخانه مناجات مي كنيم گاهى ز صاف ميكده هيهات مي كنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را مست و خراب كار خرابات مي كنيم از بهر درديى چه مراعات مي كنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را ما بي نفاق توبه ز طامات مي كنيم نه دعوى مقام و مقامات مي كنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را بر آرزوى كشف و كرامات مي كنيم بر اهل دين به كفر مباحات مي كنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را با كس نه داورى نه مكافات مي كنيم مي ده كه كار مى به مهمات مي كنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را بى يك پياده بر رخ تو مات مي كنيم با شاهدان روح ملاقات مي كنيم سلطان يك سواره ى نطع دو رنگ را
هم يک دو روز کار خرابات مي کنيم هم يک دو روز کار خرابات مي کنيم