آتش عشق تو در جان خوشتر است هر كه خورد از جام عشقت قطره اى چون وصالت هيچكس را روى نيست تا تو پيدا آمدى پنهان شدم درد عشق تو كه جان مي سوزدم چون وصالت هيچكس را روى نيست درد بر من ريز و درمانم مكن مي نسازى تا نمي سوزى مرا چون وصالت هيچكس را روى نيست چون وصالت هيچكس را روى نيست خشك سال وصل تو بينم مدام چون وصالت هيچكس را روى نيست
همچو شمعى در فراقت هر شبى همچو شمعى در فراقت هر شبى
جان ز عشقت آتش افشان خوشتر است تا قيامت مست و حيران خوشتر است چون وصالت هيچكس را روى نيست زانكه با معشوق پنهان خوشتر است گر همه زهر است از جان خوشتر است چون وصالت هيچكس را روى نيست زانكه درد تو ز درمان خوشتر است سوختن در عشق تو زان خوشتر است چون وصالت هيچكس را روى نيست روى در ديوار هجران خوشتر است لاجرم در ديده طوفان خوشتر است چون وصالت هيچكس را روى نيست
تا سحر عطار گريان خوشتر است تا سحر عطار گريان خوشتر است