غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • زين دم عيسى كه هر ساعت سحر مي آورد
    هر زمان ابر از هوا نزلى دگر مي افكند
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    ابر تر دامن براى خشك مغزان چمن
    هر كجا در زير خاك تيره گنجى روشن است
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    طعم شير و شكر آيد از لب طفلان باغ
    با نسيم صبح گويى راز غيبى در ميان است
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    غنچه چو زرق خود از بالا طلب دارد چو ابر
    گر ز بى برگى درون غنچه خون مي خورد گل
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    مشك را چون بوى نقصان مي پذيرد از جگر
    گل چو مي داند كه عمرى سرسرى دارد چو برق
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    نرگس سيمين چو پر مى جام زرين مي كشد
    لاجرم از بس كه مي خورده است آن مخمور چشم
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    تا كه در باغ سخن عطار شد طاوس عشق
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند



  • عالمى بر خفته سر از خاك بر مي آورد
    هر نفس باغ از صبا زيبى دگر مي آورد
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    از بهشت عدن مرواريد تر مي آورد
    دست ابرش پاى كوبان باز بر مي آورد
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    زانكه آب از ابر شير چون شكر مي آورد
    كز ضمير آهوان چين خبر مي آورد
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    از براى آن دهان بالاى سر مي آورد
    هر دم از پرده برون برگى دگر مي آورد
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    گل چگونه بوى مشكين از جگر مي آورد
    زندگانى بر سر آتش به سر مي آورد
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    سر گرانى هر دمش از پاى در مي آورد
    چشم خواب آلود پر خواب سحر مي آورد
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند
    زين قبل در دست سيمين جام زر مي آورد
    در سخن خورشيد را در زير پر مي آورد
    يا صباى تند گويى سيم و زر را مي زند



/ 896