غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • زهى ماه در مهر سرو بلندت
    جهان فتنه بگرفت و پر مشك شد هم
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    سر زلف پر بند تو تا بديدم
    گزند تو را قدر و قيمت كه داند
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    برآر از سر كبر گردى ز عالم
    به چه آلتى عشق روى تو بازم
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    چنان ماه رويى كه آئينه ى تو
    چو وجه سپندى ندارم چه سازم
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    غلط گفتم اين زانكه خورشيد دايم
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم

    چه سازم که عطار اگر جان به زارىچه سازم که عطار اگر جان به زارى

  • شكر در گدازش ز تشوير قندت
    چو بگذشت بادى به مشكين كمندت
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    به يك دم شدم عاشق بند بندت
    بيا تا به جانم رسانى گزندت
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    كه گوگرد سرخ است گرد سمندت
    چو جان مست توست و خرد مستمندت
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    به رخ با قمر در غلط او فكندت
    جگر به كه سوزم به جاى سپندت
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم
    كه خورشيد خواندم به بانگ بلندت
    رخى همچو زر مي رود مستمندت
    مزن بانگ بر من كه اين است جرمم

    بسوزد ز عشقت نيايد پسندتبسوزد ز عشقت نيايد پسندت

/ 896