غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • هم بلاى تو به جان بى قراران مي رسد
    ذره اى غم از تو چون خواهد گداى كوى تو
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    من ندارم زهره خاك پاى تو كردن طمع
    هر كسى از نقش روى تو خيالى مي كند
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    هيچ كس را در دمى صورت نبندد تا چرا
    گل مگر لافى زد از خوبى كنون پيش رخت
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    پيش رويت بلبل ار در پيش مي آيد شفيع
    دور از روى تو نتواند بروى كس رسيد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    زلف شبرنگت چو بر گلگون سوارى مي كند
    رخ چو گلبرگ بهار از من چرا پوشى به زلف
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    بر خطت چون زار مي گريم مكن منعم ازانك
    كى رسد آشفتگى از روزگار بوالعجب
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    هيچ درمانم نكردى تا كه يارم خوانده اى
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس

    چون طمع ببريدن از وصلت نشان کافرى استچون طمع ببريدن از وصلت نشان کافرى است

  • هم غم عشقت نصيب غمگساران مي رسد
    كين چنين ميرا غم با شهسواران مي رسد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    زانكه اين دولت به فرق تاجداران مي رسد
    پس به بوى وصل تو چون خواستاران مي رسد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    نقش روى تو بدين صورت نگاران مي رسد
    عذر خواه از ده زبان چون شرمساران مي رسد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    او عرق كرده ز پس چون ميگساران مي رسد
    آنچه از رويت به روى دوستداران مي رسد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    عالمى فتنه به روى بى قراران مي رسد
    كاشك من دور از تو چون ابر بهاران مي رسد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    اين همه سرسبزى سبزه ز باران مي رسد
    آنچه از چشمت بدين آشفته كاران مي رسد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس
    در كم از يك چشم زد صد تيرباران مي رسد
    جمله ى درد تو گويى قسم ياران مي رسد
    دل سپر بفكند از هر غمزه ى چشم تو بس

    لاجرم عطار چون اميدواران مي رسدلاجرم عطار چون اميدواران مي رسد

/ 896