گاهيم به لطف مى نوازي
گاهيم به لطف مى نوازى در معرض قهر و لطف تو من زنار نهاد بر كشيديم چون چنگ دو تا شدم به عشقت اى ساقى عشق جام در ده زنار نهاد بر كشيديم اين كار ازين بسى بهستى در ده مى عشق تا زمانى زنار نهاد بر كشيديم زنار نهاد بر كشيديم عطار خموش و غصه مى خور زنار نهاد بر كشيديم
گاهيم به قهر مي گدازى زان مي سوزم كه مي نسازى زنار نهاد بر كشيديم بنواز مرا به دلنوازى كين توبه ى ماست بس مجازى زنار نهاد بر كشيديم گر توبه ى ماستى نمازى از سر بنهيم سرفرازى زنار نهاد بر كشيديم در حلقه كنيم خرقه بازى قصه چه كنى بدين درازى زنار نهاد بر كشيديم