غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • يك شرر از عين عشق دوش پديدار شد
    مرغ دلم همچو باد گرد دو عالم بگشت
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    بر دل آن كس كه تافت يك سر مو زين حدي
    گر تف خورشيد عشق يافته اى ذره شو
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    ماه رخا هر كه ديد زلف تو كافر بماند
    دام سر زلف تو باد صبا حلقه كرد
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    يك شكن از زلف تو وقت سحر كشف گشت
    باز چو زلف تو كرد بلعجبى آشكار
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    وانكه مقر گشته بود حجت اسلام را
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد

    روى تو و موى تو کايت دين است و کفرروى تو و موى تو کايت دين است و کفر

  • طاى طريقت بتافت عقل نگونسار شد
    هرچه نه از عشق بود از همه بيزار شد
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    صومعه بتخانه گشت خرقه چو زنار شد
    زود كه خورشيد عمر بر سر ديوار شد
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    ليك هر آنكس كه ديد روى تو دين دار شد
    جان خلايق چو مرغ جمله گرفتار شد
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    جان همه منكران واقف اسرار شد
    زاهد پشمينه پوش ساكن خمار شد
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد
    پاى بدين در نهاد باز به اقرار شد
    چون سر زلف تو ديد با سر انكار شد
    هر كه ز دين گشته بود چون رخ خوب تو ديد

    رهبر عطار گشت ره زن عطار شدرهبر عطار گشت ره زن عطار شد

/ 896