دولت عاشقان هواى تو است كيمياى سعادت دو جهان من ندانم ناى تو به سزا ناف آهو شود دهان كسى سرمه ى ديده ها بود خاكى من ندانم ناى تو به سزا ملك عالم به هيچ نشمارد به سحر ناز عاشقان با تو من ندانم ناى تو به سزا آنچه از ملك جاودان بيش است آنچه از سيرت ملوك به است من ندانم ناى تو به سزا از بلا هر كسى گريزان است گر رضاى تو در بلاى من است من ندانم ناى تو به سزا من ندانم ناى تو به سزا اين تكاپوى و گفت و گوى فريد من ندانم ناى تو به سزا
راحت طالبان بلاى تو است گرد خاك در سراى تو است من ندانم ناى تو به سزا كه درو وصف كبرياى تو است كه گذرگاه آشناى تو است من ندانم ناى تو به سزا آنكه در كوى تو گداى تو است از سر لطف دلگشاى تو است من ندانم ناى تو به سزا عاشقان را در سراى تو است خاك كوى فلك نماى تو است من ندانم ناى تو به سزا اين رهى طالب بلاى تو است جان من بسته ى رضاى تو است من ندانم ناى تو به سزا وصف تو لايق ناى تو است همه در جستن عطاى تو است من ندانم ناى تو به سزا
لطفا منتظر باشید ...
