غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • آن را كه ز وصل او خبر بود
    چه جاى قيامت است كاينجا
    كين راز كسى شنيد و دانست
    زيرا كه قيامت قوى را
    وين شور چو پا و سر ندارد
    كين راز كسى شنيد و دانست
    چون نيست نهايت ره عشق
    هر كس كه ازين رهت خبر داد
    كين راز كسى شنيد و دانست
    زين راه چو يك قدم نشان نيست
    راهى است كه هر كه يك قدم زد
    كين راز كسى شنيد و دانست
    چندان كه به غور ره نگه كرد
    القصه كسى كه پيشتر رفت
    كين راز كسى شنيد و دانست
    بر گام نخست بود مانده
    وانكس كه بيافت سر اين راه
    كين راز كسى شنيد و دانست
    كين راز كسى شنيد و دانست
    مانند فريد اندرين راه
    كين راز كسى شنيد و دانست

    عطار که بود مرد اين راهعطار که بود مرد اين راه

  • هر روز قيامتى دگر بود
    اين شور از آن عظيم تر بود
    كين راز كسى شنيد و دانست
    در حد وجود پا و سر بود
    هرگز نتواندش گذر كرد
    كين راز كسى شنيد و دانست
    زين ره نه نشان و نه ار بود
    مي دان به يقين كه بى خبر بود
    كين راز كسى شنيد و دانست
    چه لايق هر قدم شمر بود
    شد محو اگر چه نامور بود
    كين راز كسى شنيد و دانست
    نه راهرو و نه راهبر بود
    سرگشته ى راه بيشتر بود
    كين راز كسى شنيد و دانست
    آنكو همه عمر در سفر بود
    شد كور اگرچه ديده ور بود
    كين راز كسى شنيد و دانست
    كز ديده و گوش كور و كر بود
    پر دل شد اگرچه بى جگر بود
    كين راز كسى شنيد و دانست

    زان جمله ى عمر نوحه گر بودزان جمله ى عمر نوحه گر بود

/ 896