غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • تا ز سر عشق سرگردان شدم
    چون دلم در آتش عشق اوفتاد
    رستم از عار خود و با يار خود
    چون سر و كار مرا سامان نماند
    عاشق صاحب جمالى شد دلم
    رستم از عار خود و با يار خود
    تا بديدم آفتاب روى او
    چون نبودم مرد وصلش لاجرم
    رستم از عار خود و با يار خود
    مدتى رنجى كشيدم در جهان
    همچو مرغى نيم بسمل در فراق
    رستم از عار خود و با يار خود
    چون به جان فانى شدم در راه او
    چون بقاى خود بديدم در فنا
    رستم از عار خود و با يار خود
    رستم از عار خود و با يار خود
    تا كه عطار اين سخن آزاد گفت
    رستم از عار خود و با يار خود



  • غرقه ى درياى بى پايان شدم
    مبتلاى درد بى درمان شدم
    رستم از عار خود و با يار خود
    من ز حيرت بى سر و سامان شدم
    كز كمال حسن او حيران شدم
    رستم از عار خود و با يار خود
    بر مال ذره سرگردان شدم
    مدتى غمخواره ى هجران شدم
    رستم از عار خود و با يار خود
    جان و دل درباختم سلطان شدم
    پر زدم بسيار تا بى جان شدم
    رستم از عار خود و با يار خود
    در فتا شايسته ى جانان شدم
    آنچه مي جستم به كلى آن شدم
    رستم از عار خود و با يار خود
    بى خود اندر پيرهن پنهان شدم
    بنده ى او از ميان جان شدم
    رستم از عار خود و با يار خود



/ 896