غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترسا بچه اى شنگى زين نادره دلداري




  • ترسا بچه اى شنگى زين نادره دلدارى
    از پسته ى خندانش هرجا كه شكر ريزى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    از هر سخن تلخش ره يافته بى دينى
    ديوانه ى عشق او هرجا كه خردمندى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    آمد بر پير ما مى در سر و مى در بر
    گفتش كه بگير اين مي اين روى و ريا تا كى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    اى همچو يخ افسرده يك لحظه برم بنشين
    بى خويش شو از هستى تا باز نمانى تو
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    پير از سر بى خويشي مى بستد و بيخود شد
    كاريش پديد آمد كان پير نود ساله
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    عطار ز كار او در مانده به صد حيرت
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى



  • زين خوش نمكى شوخي زين طرفه جگرخوارى
    در چاه زنخدانش هر جا كه نگونسارى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    وز هر شكن زلفش گمره شده دين دارى
    دردى كش درد او هرجا كه طلب كارى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    پس در بر پير ما بنشست چو هشيارى
    گر نوش كنى يك مي از خود برهى بارى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    تا در تو زند آتش ترسا بچه يك بارى
    اى چون تو به هر منزل وامانده ى بسيارى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    در حال پديد آمد در سينه ى او نارى
    بر جست و ميان حالى بر بست به زنارى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى
    از صومعه بيرون شد بنشست چو خمارى
    هركس كه چنين بيند حيرت بودش آرى
    در خواب شد از مستى بيدار شد از هستى



/ 896