غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • عشق تو مرا ستد ز من باز
    تا خاص خودم گرفت كلى
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    بگرفت مرا چنان كه مويى
    آن جامه كه از تو جان ما يافت
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    روزى ز شكن كنند بازش
    كى در تو رسد كسى كه جاويد
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    چون در تو نمي توان رسيدن
    درد تو رسيده ى تمام است
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    چون لاف وصال تو مي زنم من
    چون مي دانم كه روز آخر
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    عطار از آن وطن فتاده است
    از قرب تو كان وطنگهم بود



  • وافگند مرا ز جان و تن باز
    مي نگذارد مرا به من باز
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    نتوان آمد به خويشتن باز
    مى نتوان كرد از شكن باز
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    كز چهره ى ما شود كفن باز
    در راه تو ماند مرد و زن باز
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    نوميد نمي توان شدن باز
    من بى تو دريده پيرهن باز
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    چون پرده كنم ازين سخن باز
    حسرت ماند ز من به تن باز
    از قرب تو كان وطنگهم بود
    دل مانده ز نفس راهزن باز
    او را برسان بدان وطن باز
    از قرب تو كان وطنگهم بود



/ 896