غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • چون نظر بر روى جانان اوفتاد
    روى جان ديگر نبيند تا ابد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    ذره اى خورشيد رويش شد پديد
    جان انس از شوق او آتش گرفت
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    كرد تاوان بي رخ او آفتاب
    هر كه مويى سركشيد از عشق او
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    هر كجا نقش نگارى پاى بست
    وانكه را رنگى و بويى راه زد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    چون وصالش دانه اى بر دام بست
    بى سر و بن ديد عاشق راه او
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    تا به كلى بر نخيزى از دو كون
    راز عشقش عالمى بى منتهاست

    چون رهى بس دور و بس دشوار بودچون رهى بس دور و بس دشوار بود

  • آتشى در خرمن جان اوفتاد
    هر كه او در بند جانان اوفتاد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    ولوله در جن و انسان اوفتاد
    پس از آنجا در دل جان اوفتاد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    لاجرم در قيد تاوان اوفتاد
    بى سر آنجا چون گريبان اوفتاد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    تا ابد در دست رضوان اوفتاد
    در حجاب سخت خذلان اوفتاد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    مرغ دل در دام هجران اوفتاد
    بى سر و بن در بيابان اوفتاد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست
    ظن مبر كين كار آسان اوفتاد
    محرم اين راز نتوان اوفتاد
    راز عشقش عالمى بى منتهاست

    لاجرم عطار حيران اوفتادلاجرم عطار حيران اوفتاد

/ 896