غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • ره عشاق بى ما و من آمد
    درين ره چون روى كژ چون روى راست
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    رهى پيش من آمد بى نهايت
    هزارن قرن گامى مي توان رفت
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    شود اينجا كم از طفل دو روزه
    درين ره عرش هر روزى به صد بار
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    درين ره هست مرغان كاسمانشان
    رهى است آيينه وارآن كس كه در رفت
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    كسى كو اندرين ره دانه اى يافت
    نهان بايد كه دارى سر اين راه
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    كسى را گر شود گويى بيانش
    كسى مرد است كين سر چون بدانست
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    بمير از خويش تا زنده بمانى
    علاج تو درين ره تا تويى تو

    دل عطار سر دوستى يافتدل عطار سر دوستى يافت

  • وراى عالم جان و تن آمد
    كه اينجا غير ره بين رهزن آمد
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    كه بيش از وسع هر مرد و زن آمد
    چه راه راست اين كه در پيش من آمد
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    اگر صد رستم در جوشن آمد
    ز هيبت با سر يك سوزن آمد
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    درون حوصله يك ارزن آمد
    هم او در ديده ى خود روشن آمد
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    سپهرى خوشه چين خرمن آمد
    كه خصمت با تو در پيراهن آمد
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    ازين سر باخبر تر دامن آمد
    نه مستى كرد ونه آبستن آمد
    علاج تو درين ره تا تويى تو
    چو شمعت سوختن يا مردن آمد
    كه بى شك گرد ران با گردن آمد
    علاج تو درين ره تا تويى تو

    ولى وقتى که خود را دشمن آمدولى وقتى که خود را دشمن آمد

/ 896