غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • دست در عشقت ز جان افشانده ايم
    اى بسا خونا كه در سوداى تو
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع
    وى بسا آتش كه از دل در غمت
    تا دل از تر دامنى برداشتيم
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع
    دل گرانى كرد در كشتى عشق
    چون نظر بر روى آن دلبر فتاد
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع
    چون ز راه نيك و بد برخاستيم
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع

    چون دل عطار شد درياى عشقچون دل عطار شد درياى عشق

  • و آستينى بر جهان افشانده ايم
    از دو چشم خون فشان افشانده ايم
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع
    از زمين تا آسمان افشانده ايم
    دامن از كون و مكان افشانده ايم
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع
    رخت دل در يك زمان افشانده ايم
    تن فرو داديم و جان افشانده ايم
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع
    در دمى بر دلستان افشانده ايم
    دل ز بار اين و آن افشانده ايم
    هرچه در صد سال مي كرديم جمع

    بس جواهر کز زبان افشانده ايمبس جواهر کز زبان افشانده ايم

/ 896