غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • از پس پرده ى دل دوش بديدم رخ يار
    كار من شد چو سر زلف سياهش درهم
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    گفتم اى جان شدم از نرگس مست تو خراب
    گفتم اين جان به لب آمد ز فراقت گفتا
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    گفتم اندر حرم وصل توام مأوى بود
    گفتم از درد تو دل نيك شود گفتا نى
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    گفتم از دست ستم هاى تو تا كى نالم
    گفتم اى جان جهان چون كه مرا خواهى سوخت
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    در پس پرده شد و گفت مرا از سر خشم
    گر كشم زار و اگر زنده كنم من دانم
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    چون كه عطار ازين شيوه حكايات شنود
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى

    با رخ زرد و دم سرد و سر پر سودابا رخ زرد و دم سرد و سر پر سودا

  • شدم از دست و برفت از دل من صبر و قرار
    حال من گشت چو خال رخ او تيره و تار
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    گفت در شهر كسى نيست ز دستم هشيار
    چون تو در هر طرفى هست مرا كشته هزار
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    گفت اندر حرم شاه كه را باشد بار
    گفتم از رنج تو دل باز رهد گفتا دشوار
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    گفت تا داغ محبت بودت بر رخسار
    بكشم زود وزين بيش مرا رنجه مدار
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    هرزه زين بيش مگو كار به من بازگذار
    در ره عشق تو را با من و با خويش چه كار
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى
    خون خور و جان كن ازين هستى خود دل بردار
    دردش افزون شد ازين غصه و رنجش بسيار
    حاصلت نيست ز من جز غم و سرگردانى

    بر سر کوى غمش منتظر يک ديداربر سر کوى غمش منتظر يک ديدار

/ 896