غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • ترسا بچه اى ناگه قصد دل و جانم كرد
    زو هر كه نشان دارد دل بر سر جان دارد
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    دوش آن بت شنگانه مي داد به پيمانه
    كردم ز پريشانى در بتكده دربانى
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    دل كفر به دين دارى زو كرد خريدارى
    آزاد جهان بودم بى داد و ستان بودم
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    دل دادم و بد كردم يك درد به صد كردم
    دى گفت نكو خواهى توبه است تورا راهى
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    آخر چو فرو ماندم ترسا بچه را خواندم
    بنهاد ز درويشى صد تعبيه انديشى
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    من بى من و بي مايى افتاده بدم جايى
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم

    عطار دمى گر زد بس دست که بر سر زدعطار دمى گر زد بس دست که بر سر زد

  • سوداى سر زلفش رسواى جهانم كرد
    ترسا بچه آن دارد ديوانه از آنم كرد
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    وز كعبه به بتخانه زنجير كشانم كرد
    چون رفت مسلمانى بس نوحه كه جانم كرد
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    دردا كه به سر بارى اسلام زيانم كرد
    انگشت زنان بودم انگشت گزانم كرد
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    وين جرم چو خود كردم با خود چه توانم كرد
    از روى چنان ماهى من توبه ندانم كرد
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    بسيار سخن راندم تا راه بيانم كرد
    در پرده ى بى خويشى از خويش نهانم كرد
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم
    هر چيز كه مي جستم در حال عيانم كرد
    تا در بن دريايى بى نام و نشانم كرد
    چون دست ز خود شستم از بند برون جستم

    هم مهر به لب بر زد هم بند زبانم کردهم مهر به لب بر زد هم بند زبانم کرد

/ 896