غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • كارم از عشق تو به جان آمد
    تا مى عشق تو چشيد دلم
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    از سر نام و ننگ و روى و ريا
    سالها در رهت قدمها زد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    شب نخفت و به روز ناراميد
    وز تو كس را دمى درين وادى
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    چون ز مقصود خود نديدم بوى
    دل حيوان چو مرد كار نبود
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    دين هفتاد ساله داد به باد
    كم زن و همنشين رندان شد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    با خراباتيان دردى كش
    چون به ايمان نيامدى در دست
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    دل عطار چون زبان دربست
    ترك دين گفت تا مگر بى دين



  • دلم از درد در فغان آمد
    از بد و نيك بر كران آمد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    با سر درد جاودان آمد
    عمرها بر پيت دوان آمد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    تا ز هستى خود به جان آمد
    بى خبر بود و بى نشان آمد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    سود عمرم همه زيان آمد
    چون زنان پيش ديگران آمد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    مرد ميخانه و مغان آمد
    سگ مردان كاردان آمد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    خرقه بنهاد و در ميان آمد
    كافرى را به امتحان آمد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين
    بوك در خورد تو توان آمد
    از بد و نيك در كران آمد
    ترك دين گفت تا مگر بى دين



/ 896