عاشقان زنده دل به نام تو اند تا به سلطانى اندر آمده اى صد هزار اهل درد وقت سحر زير بار امانت غم تو سركشان بر اميد يك دانه صد هزار اهل درد وقت سحر كاملان وقت آزمايش تو رهنمايان راه بين شب و روز صد هزار اهل درد وقت سحر صد هزار اهل درد وقت سحر همچو عطار بي دلان هرگز صد هزار اهل درد وقت سحر
تشنه ى جرعه اى ز جام تو اند دل و جان بنده ى غلام تو اند صد هزار اهل درد وقت سحر توسنان زمانه رام تو اند دانه ناديده صيد دام تو اند صد هزار اهل درد وقت سحر در ره عشق ناتمام تو اند در تماشاى احترام تو اند صد هزار اهل درد وقت سحر آرزومند يك پيام تو اند زنده ى يادگار نام تو اند صد هزار اهل درد وقت سحر