كسى كز حقيقت خبردار باشد جهان وزن جايى پديدار آرد درين راه اگر تا ابد فكر برود بلى ديده اى كز حقيقت گشايد غلط گفتم آن ذره اى گر بود هم درين راه اگر تا ابد فكر برود كسى را كه دو كون يك قطره گردد اگر سايه ى باطن او نباشد درين راه اگر تا ابد فكر برود نباشد خبر يك سر مويش از خود كسى را كه تيمار دادش بقا شد درين راه اگر تا ابد فكر برود غم خود مخور تا تو را ذره ذره به جاى تو چون اصل كار است باقى درين راه اگر تا ابد فكر برود درين راه اگر تا ابد فكر برود اگر جان عطار اين بوى يابد درين راه اگر تا ابد فكر برود
جهان را بر او چه مقدار باشد كه در ديده او را پديدار باشد درين راه اگر تا ابد فكر برود جهان پيش او ذره كردار باشد چو زان چشم بينى تو بسيار باشد درين راه اگر تا ابد فكر برود ببين تا درونش چه بر كار باشد كجا گردش چرخ دوار باشد درين راه اگر تا ابد فكر برود بقاى ابد را سزاوار باشد فنا گشتن از خود چه تيمار باشد درين راه اگر تا ابد فكر برود به صد وجه پيوسته غمخوار باشد اگر تو نباشى بسى كار باشد درين راه اگر تا ابد فكر برود مپندار سرى كه پندار باشد يقين دان كه آن دم نه عطار باشد درين راه اگر تا ابد فكر برود