غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • سواد خط تو چون نافع نظر ديدم
    مرا چو زلف تو بر حرف مى فرو گيرد
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    چه گويم از الف وصل تو كه هيچ نداشت
    تو را ميان الف است و الف ندارد هيچ
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    كمند زلف تورا كافتاب دارد زير
    به حلق آمده جان در درون هر حلقه
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    سزد كه هندى تو نام نرگس است از آنك
    چگونه شور نيارم ز آرزوى لبت
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    وراى دولت وصل تو هيچ دولت نيست
    چگونه وصل تو دارم طمع كه من خود را
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    ز مشرقى كه ازو آفتاب حسن تو تافت
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا

    چو در صفات توام آبروى مي بايستچو در صفات توام آبروى مي بايست

  • روايتى كه ازو رفت معتبر ديدم
    حروف زلف تو برخواندم و خطر ديدم
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    من اينكه هيچ نداشت از همه بتر ديدم
    كه من وراى الف هيچ در كمر ديدم
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    هزار حلقه گرفتار يكدگر ديدم
    هزار عاشق گم كرده پا و سر ديدم
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    دو هندوى رخ تو نرگس بصر ديدم
    كز آرزوى لبت شور در شكر ديدم
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    ولى چه سود كه آن نيز برگذر ديدم
    ز تر و خشك لب خشك و چشم تر ديدم
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا
    هزار تشنه به خون غرقه بيشتر ديدم
    هزار عرش اگر بود مختصر ديدم
    به عالم كه ز وصلت سخن رود آنجا

    فريد را سخنى همچو آب زر ديدمفريد را سخنى همچو آب زر ديدم

/ 896