غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • دل ز جان برگير تا راهت دهند
    چون تو برگيرى دل از جان مردوار
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    گر بسوزى تا سحر هر شب چو شمع
    گر گداى آستان او شوى
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    گر بود آگاه جانت را جز او
    لذت دنيى اگر زهرت شود
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    تا نگردى بى نشان از هر دو كون
    چون به تاريكى در است آب حيات
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    چون سپيدى تفرقه است اندر رهش
    بي سواد فقر تاريك است راه
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    در سواد اعظم فقر است آنك
    چون درون دل شد از فقرت سياه

    اى فريد اينجا چو کوهى صبر کناى فريد اينجا چو کوهى صبر کن

  • ملك دو عالم به يك آهت دهند
    آنچه مي جويى هم آنگاهت دهند
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    تحفه از نقد سحرگاهت دهند
    هر زمانى ملك صد شاهت دهند
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    گوش مال جان به ناگاهت دهند
    شربت خاصان درگاهت دهند
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    كى نشان آن حرم گاهت دهند
    گنج وحدت در بن چاهت دهند
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    در سياهى راه كوتاهت دهند
    گر هزاران روى چون ماهت دهند
    چون درون دل شد از فقرت سياه
    ره برون زين سبز خرگاهت دهند
    نقطه ى كلى به اكراهت دهند
    چون درون دل شد از فقرت سياه

    تا ازين خرمن يکى کاهت دهندتا ازين خرمن يکى کاهت دهند

/ 896