تا ما سر ننگ و نام داريم تو فارغ و ما در اشتياقت ما با تو كدام نوع ورزيم ز انديشه ى آنكه فارغى تو گه دست ز جان خود بشوييم ما با تو كدام نوع ورزيم گه زهد و نماز پيش گيريم گه بر سر درد درد ريزيم ما با تو كدام نوع ورزيم ما با تو كدام نوع ورزيم از تو به گزاف وصل جوييم ما با تو كدام نوع ورزيم
عطار چو فارغ است از نام عطار چو فارغ است از نام
بر دل غم تو حرام داريم بيچارگيى تمام داريم ما با تو كدام نوع ورزيم انديشه ى بر دوام داريم گه دست به سوى جام داريم ما با تو كدام نوع ورزيم گه ميكده را مقام داريم گه بر سر كام كام داريم ما با تو كدام نوع ورزيم وز هر نوعى كدام داريم يارب طمعى چه خام داريم ما با تو كدام نوع ورزيم
ما گفته ى او به نام داريم ما گفته ى او به نام داريم