در ره عشاق نام و ننگ نيست عاشقى تردامنى گر تا ابد راست نايد نام و ننگ و عاشقى ننگ بادت هر دو عالم جاودان پيك راه عاشقان دوست را راست نايد نام و ننگ و عاشقى مرغ دل از آشيانى ديگر است ساقيا خون جگر در جام ريز راست نايد نام و ننگ و عاشقى آتش عشق و محبت برفروز كار ما بگذشت از فرهنگ و سنگ راست نايد نام و ننگ و عاشقى راست نايد نام و ننگ و عاشقى نيست منصور حقيقى چون حسين راست نايد نام و ننگ و عاشقى
شد چنان عطار فارغ از جهان شد چنان عطار فارغ از جهان
عاشقان را آشتى و جنگ نيست دامن معشوقت اندر چنگ نيست راست نايد نام و ننگ و عاشقى گر دو عالم بر تو بي او تنگ نيست در زمين و آسمان فرسنگ نيست راست نايد نام و ننگ و عاشقى عقل و جان را سوى او آهنگ نيست تا شود پر خون دلى كز سنگ نيست راست نايد نام و ننگ و عاشقى تا بسوزد هر كه او يك رنگ نيست بيدلان عشق را فرهنگ نيست راست نايد نام و ننگ و عاشقى درد در ده جاى نام و ننگ نيست هر كه او از دار عشق آونگ نيست راست نايد نام و ننگ و عاشقى
کسمان با همتش هم سنگ نيست کسمان با همتش هم سنگ نيست