غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • هر كه زو داد يك نشانى باز
    چون كس از بى نشان نشان دهدت
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    مرده دل گر ازو نشان طلبد
    چون جمالى است بى نشان جاويد
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    ارنى گر بسى خطاب كنى
    من گرفتم كه اين همه پرده
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    چون تو بيگانه وار زيسته اى
    پس رونده كه كرد دعوى آنك
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    خود چو در ره فتوح ديد بسى
    گرچه كردند از يقين دعوى
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    هر كه را اين جهان ز راه ببرد
    تو اگر عاشقى به هر دو جهان
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    جان مده در طريق عشق چنان
    خود ز جان دوستى تو هرگز جان
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    گر چو پروانه عاشقى كه به صدق
    چه بود اى دل فرو رفته
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    گر ز عطار بشنوى تو سخن
    تا كجايى چه مي كنى چونى



  • ماند محجوب جاودانى باز
    يا تو هم چون دهى نشانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    گو ز سر گير زندگانى باز
    نتوان يافت جز نهانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    بانگ آيد به لن ترانى باز
    شود از مركز معانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    چون ببينى كجاش دانى باز
    رسته ام از جهان فانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    ماند از اندك از معانى باز
    همه گشتند بر گمانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    نبود راه آن جهانى باز
    ننگرى جز به سرگرانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    كه ستانى اگر توانى باز
    ندهى ور دهى ستانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    پيش آيد به جان فشانى باز
    خبرى گر به من رسانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى
    اين گره كن به مهربانى باز
    راه يابد به خوش بيانى باز
    تا كجايى چه مي كنى چونى



/ 896