غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • سر زلف تو پر خون مي نمايد
    كمند زلف تو در صيد يارب
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    شب زلف تو خوش باد از پى آنك
    كه مي داند كه آن زنجير زلفت
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    چو زلف تو بشوريده است عالم
    ز حسن روى تو چون روى تابم
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    عجب خاصيتى دارد رخ تو
    چو دريا چشم من زان گشت در عشق
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    دهانت اى عجب سى در مكنون
    مرا گفتى دلت يكرنگ گردان
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    دل عطار با خاك در تو
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من



  • رجوع از صيدش اكنون مي نمايد
    چگونه چست و موزون مي نمايد
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    همه كارش شبيخون مي نمايد
    چگونه عقل مجنون مي نمايد
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    رخت از پرده بيرون مي نمايد
    كه هر ساعت در افزون مي نمايد
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    كه از شبرنگ گلگون مي نمايد
    كه درجت در مكنون مي نمايد
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    ز چشم سوزنى چون مي نمايد
    كه صد رنگ او چو گردون مي نمايد
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من
    وگر دارم دلى خون مي نمايد
    چو خونى كرده معجون مي نمايد
    مرا كو دل ندارم هيچ دل من



/ 896