غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترسا بچه اى ديشب در غايت ترسايي




  • ترسا بچه اى ديشب در غايت ترسايى
    زنار كمر كرده وز دير برون جسته
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش
    چون چشم و لبش ديدم صد گونه بگرديدم
    آمد بر من سرمست زنار و مى اندر دست
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش
    امشب بر ما باشى تاج سر ما باشى
    از جان كنمت خدمت بى منت و بى علت
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش
    عطار ز عشق او سرگشته و حيران شد
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش



  • ديدم به در ديرى چون بت كه بيارايى
    طرف كله اشكسته از شوخى و رعنايى
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش
    ترسا بچه چون ديدم بى توش و توانايى
    اندر بر من بنشست گفتا اگر از مايى
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش
    ما از تو بياساييم وز ما تو بياسايى
    دارم ز تو صد منت كامشب بر ما آيى
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش
    در حال دلم دريافت راهى ز هويدايى
    در دير مقيمى شد دين داد به ترسايى
    رفتم به در ديرش خوردم ز مى عشقش



/ 896