غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • چون مرا مجروح كردى گر كنى مرهم رواست
    من كيم يك شبنم از درياى بي پايان تو
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    گر رسانى ذره اى شادى به جانم بى جگر
    چون نيايى در ميان حلقه با من چون نگين
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    تا درون عالمم دم با تو نتوانم زدن
    چون در اصل كار عالم هيچكس آن برنتافت
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    در صفت رو تا بدان دم بوك يكدم پى برى
    گر سر مويى جنب را تر نشد نامحرم است
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    موى چون در مي نگنجد كرده اى سررشته گم
    اره چون بر فرق خواهد داشت جم پايان كار
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    چون تواند ديو بر تخت سليمانى نشست
    فقر دارد اصل محكم هرچه ديگر هيچ نيست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    مذهب عطار اينجا چيست از خود گم شدن
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك



  • چون بمردم ز اشتياقت مرده را ماتم رواست
    گر رسد بويى از آن دريا به يك شبنم رواست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    هم روا باشد چو بر دل بى تو چندين غم رواست
    حلقه اى بر در زن و گر در نيايى هم رواست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    چون برون آيم ز عالم با توام آن دم رواست
    آنچنان دم كى توان گفتن كه در عالم رواست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    كان دمى پاك است و پاك از صورت آدم رواست
    ظن مبر كاينجا سر يك موى نامحرم رواست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    گر تو گويى سوزنى با عيسى مريم رواست
    گر فرو خواهد فتاد از دست جام جم رواست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    گر سليمان گم كند در ملك خود خاتم رواست
    گر قدم در فقر چون مردان كنى محكم رواست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك
    هر كه اين زنبيل بفروشد به چيزى كم رواست
    زانكه اينجا نه جراحت هيچ و نه مرهم رواست
    بيش از زنبيل بافى سليمان نيست ملك



/ 896