غزلیات

عطار نیشابوری

نسخه متنی -صفحه : 896/ 866
نمايش فراداده

گه به دندان در عدن شكني

  • گه به دندان در عدن شكنى گه لب همچو لاله بگشايى پشت گرمى ز تير غمزه از آنك گه رخ همچو ماه بنمايى هر گلى را كه زينت چمن است پشت گرمى ز تير غمزه از آنك دل ربايى عالم جان را زلف برهم زنى و توبه ى ما پشت گرمى ز تير غمزه از آنك پشت گرمى ز تير غمزه از آنك قصه ى جادوان رهزن را پشت گرمى ز تير غمزه از آنك گر نسازى ز ناز با عطارگر نسازى ز ناز با عطار
  • گه به مژگان صف ختن شكنى روز بازار ياسمن شكنى پشت گرمى ز تير غمزه از آنك رونق برگ نسترن شكنى ز سر طعنه در چمن شكنى پشت گرمى ز تير غمزه از آنك طره ى مشك بر سمن شكنى همه زان زلف پر شكن شكنى پشت گرمى ز تير غمزه از آنك همه در روى و جان من شكنى زان دو جادوى راهزن شكنى پشت گرمى ز تير غمزه از آنك قيمت او و خويشتن شکنىقيمت او و خويشتن شکنى