گه به دندان در عدن شكني
-
گه به دندان در عدن شكنى
گه لب همچو لاله بگشايى
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
گه رخ همچو ماه بنمايى
هر گلى را كه زينت چمن است
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
دل ربايى عالم جان را
زلف برهم زنى و توبه ى ما
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
قصه ى جادوان رهزن را
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
گر نسازى ز ناز با عطارگر نسازى ز ناز با عطار
-
گه به مژگان صف ختن شكنى
روز بازار ياسمن شكنى
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
رونق برگ نسترن شكنى
ز سر طعنه در چمن شكنى
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
طره ى مشك بر سمن شكنى
همه زان زلف پر شكن شكنى
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
همه در روى و جان من شكنى
زان دو جادوى راهزن شكنى
پشت گرمى ز تير غمزه از آنك
قيمت او و خويشتن شکنىقيمت او و خويشتن شکنى