به سر زلف دلرباى مني
-
به سر زلف دلرباى منى
گر ببندد فلك به صد گرهم
اين همه ترهات مي دانم
به بلاى جهانت دارم دوست
هر كست از گزاف مى گويد
اين همه ترهات مي دانم
اين همه ترهات مي دانم
گر نمانم من اى صنم روزى
اين همه ترهات مي دانم
جاودان پادشا شود عطارجاودان پادشا شود عطار
-
به لب لعل جان فزاى منى
تو به مويى گره گشاى منى
اين همه ترهات مي دانم
گرچه تو از جهان بلاى منى
كه تويى كز جهان سزاى منى
اين همه ترهات مي دانم
من براى تو تو براى منى
تو كه جان منى بجاى منى
اين همه ترهات مي دانم
گر تو گويى که تو گداى منىگر تو گويى که تو گداى منى