در پيش بيدلان جان، قدرى چنان نداردپرسى ز من كه دارد؟ زان بي نشان نشانىيك جو وفا نديدم از روى خوب هرگزبر من نه از ترحم كم كرده يار بيدادهاتف غلامى تو خواهد بخر به هيچشهاتف غلامى تو خواهد بخر به هيچش
آرى كسى كه دل داد پرواى جان نداردهر كس ازو نشانى دارد نشان نداردديدم تمام هر كس اين دارد آن نداردتاب جفا ازين بيش در من گمان ندارداين كار اگر ندارد سودي، زيان ندارداين كار اگر ندارد سودي، زيان ندارد