غزلیات

هاتف اصفهانی

نسخه متنی -صفحه : 91/ 45
نمايش فراداده

  • تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد بود آخر از حسرت بالاى تو اى سرو روان گفتم آن روز كه ديدم رخ او كاين كودك رمضان ميكده را بست خدا داند و بس پا مكش از سر خاكم كه پس از مردن هم هاتف اين گونه كه دارد هوس مغبچگان هاتف اين گونه كه دارد هوس مغبچگان
  • غم و اندوه توام در دل و جان خواهد بود تا كيم خون دل از ديده روان خواهد بود آفت دين و دل پير و جوان خواهد بود تا ز ياران كه به عيد رمضان خواهد بود به رهت چشم اميدم نگران خواهد بود بعد ازين معتكف دير مغان خواهد بود بعد ازين معتكف دير مغان خواهد بود