غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

هاتف اصفهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • گفتيم درد تو عشق است و دوا نتوان كرد
    گر عتاب است و گر ناز كدام است آن كار
    من گرفتم ز خدا جور تو خواهد همه كس
    فلكم از تو جدا كرد و گمان مي كردم
    سر نپيچم ز كمندت به جفا آن صيدم
    جا به كويت نتوان كرد ز بيم اغيار گر ز سوداى تو رسواى جهان شد هاتف
    گر ز سوداى تو رسواى جهان شد هاتف



  • دردم از توست دوا از تو چرا نتوان كرد
    كه به اغيار توان كرد و به ما نتوان كرد
    ليك جور اين همه با خلق خدا نتوان كرد
    كه به شمشير مرا از تو جدا نتوان كرد
    كه توان بست مرا ليك رها نتوان كرد
    ور توان در دل بي رحم تو جا نتوان كرد چه توان كرد كه تغيير قضا نتوان كرد
    چه توان كرد كه تغيير قضا نتوان كرد


/ 91