چه شود به چهره ى زرد من نظرى براى خدا كني - غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

هاتف اصفهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چه شود به چهره ى زرد من نظرى براى خدا كني





  • چه شود به چهره ى زرد من نظرى براى خدا كنى
    تو شهى و كشور جان تو را تو مهى و جان جهان تو را
    ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنايت و اين كرم
    همه جا كشى مى لاله گون ز اياغ مدعيان دون
    تو كمان كشيده و در كمين، كه زنى به تيرم و من غمين تو كه هاتف از برش اين زمان، روى از ملامت بيكران
    تو كه هاتف از برش اين زمان، روى از ملامت بيكران



  • كه اگر كنى همه درد من به يكى نظاره دوا كنى
    ز ره كرم چه زيان تو را كه نظر به حال گدا كنى
    همه از تو خوش بود اى صنم، چه جفا كنى چه وفا كنى
    شكنى پياله ى ما كه خون به دل شكسته ى ما كنى
    همه ى غمم بود از همين، كه خدا نكرده خطا كنى قدمى نرفته ز كوى وي، نظر از چه سوى قفا كنى
    قدمى نرفته ز كوى وي، نظر از چه سوى قفا كنى


/ 91