غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

هاتف اصفهانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • پس از چندى كند يك لحظه با من يار دورانش
    پس از عمرى كه مي گردد به كامم يك نفس گردون
    چو از هم آشيان افتاد مرغى دور و تنها شد
    ز بي تابى همى جويم ز هر كس چاره ى دردى
    دلش سخت است و پيمان سست از آن بي مهر سنگين دل
    به من گفتى كه جور من نهان مي دار از مردم تن هاتف نزار از درد دورى ديدى و دردا
    تن هاتف نزار از درد دورى ديدى و دردا



  • كه داغ تازه اى بگذاردم بر دل ز هجرانش
    نمي دانم كه مي سازد؟ همان ساعت پشيمانش
    بود كنج قفس خوشتر ز پرواز گلستانش
    كه مي دانم فرو مي ماند افلاطون ز درمانش
    نبودم شكوه اى گر چون دلش مي بود پيمانش
    تو هم نوعى جفا مي كن كه بتوان داشت پنهانش ندانستى كه هجرانت چها كرده است با جانش
    ندانستى كه هجرانت چها كرده است با جانش


/ 91